همخوابی زن شوهردار و راننده تاکسی و رسوایی 

زن شوهردار با تهدیدهای راننده تاکسی حاضر بـه همخوابی با او شذه و اکنون از کارش بسیـار پشیمان است،قطعا او کار درستی را بـه خاطر آبرویش انجام نداده است. یک راننده تاکسی بـه بهانـه اینکه موبایلش را جا گذاشته نقشـه کثیف خود را به منظور تحت سلطه قرار زن مسافر بـه اجرا درآورد.

زن جوان مضطرب و بغض درون گلو و گویـا منتظر تلنگری به منظور ترکیدن بغض گریـه ها بود، داداشم‏ ‏حامله‏ ‏ام‏ ‏کرد وارد اتاق مشاور کلانتری 11 آمل شد و با نیم نگاهی بـه مشاور روی صندلی نشست و به زمـین خیره شد او سعی داشت مانع حرکت عصبی صورتش و ترکیدن بغض درون گلویش شود.مشاور درون کنارش نشست و در حالیکه لیوان پر آب را بـه سمت او گرفته بود از زن جوان خواست که تا سکوتش را بشکند.

در این موقع زن جوان درون حالی کـه لیوان آب را بـه دستانش گرفته بود نفس عمـیقی کشید و بعد بغض گلویش ترکید و لیوان آب بر زمـین افتاد و گریـه ها شروع شد.زن جوان درون حالیکه اشک مـی ریخت گفت : داداشم‏ ‏حامله‏ ‏ام‏ ‏کرد ای کاش کـه “نـه” گفتن را یـاد مـی گرفتم یـا چیزی بـه نام رودربایستی درون من نبود …

سه سال پیش با محمد ازدواج کردم و زندگی خوبی داریم، محمد عاشق من هست و من و او هیچ چیز را از هم پنـهان نمـی کنیم ، عشق بین من و محمد زبانزد فامـیل هست از همـه مـهمتر اعتماد ویژه ای هست که محمد و خانواده او بـه من دارند، مشکل مالی نداریم و مـهمترین سرمایـه زندگی مان دو ساله مان است.یک هفته قبل پدرم مریض بود و در بیمارستان بستری شد برادرم همراه او بود، من و زن داداشم بـه نوبت به منظور او وعده های غذایی شام و ناهار مـی بردیم.

کاش بـه حرف محمد گوش مـی کردم و با ماشین خودمان بـه بیمارستان مـی رفتم.دم غروب خواستم بروم بیمارستان کـه محمد گفت با ماشین خودمان برو و من قبول نکردم، گفتم با تاکسی مـی روم، شاید جای پارک پیدا نکنم بعد با یک آژانس بـه بیمارستان رفتم و غذای برادرم را تحویل دادم و پدرم را ملاقات کردم و بعد جلوی درون بیمارستان رفتم و در مـیان چند راننده کـه به دنبال مسافر مـی گشتند، سوار یکی از خودروها شدم و به صورت دربستی بـه سمت خانـه حرکت کردم.

چند متری نرفته بودیم کـه راننده شروع بـه گشتن داخل جیب و داشبورد و زیرپای خودش کرد و بعد بر شیطون لعنتی کرد کـه معلوم نیست گوشی خودش رو کجا گذاشته و بعد از داخل آینـه نگاهی بـه من کرد و گفت: ببخشید خانم، من امشب مـیهمان دارم قرار بود خرید مـیوه رو من انجام بدم مـی خوام بـه همسرم زنگ ب، من هم قدری مکث کردم

و با خودم گفتم اشکالی ندارد بعد گوشی رو بـه راننده دادم. داداشم‏ ‏حامله‏ ‏ام‏ ‏کرد راننده شماره را گرفت و بعد از چند ثانیـه گویـای گوشی را جواب نداد و گوشی را قطع کرد.راننده خودرو گفت: همسرم بـه تماسهای ناشناس جواب نمـی دهد، یک پیـام بـه او بدهم و خودم را معرفی کنم، بعد با گوشی من پیـامـی بـه همسرش فرستاد و بعد چند ثانیـه دوباره تماس گرفت

و بعد از لحظاتی گوشی را قطع کرد و بعد از چندبار تماس موفق بـه صحبت شد و با همسرش درباره خرید مـیوه صحبت کرد و گوشی را بـه من بعد داد.در نزدیکی خانـه بودیم کـه راننده شیطان Evil صفت شروع بـه صحبت با من کرد کـه از او رو برگرداندم کـه ناگهان شنـهاد سیـاهی را بـه من داد کـه از او خواستم توقف کند که تا از خودرو پیـاده شوم.

زن جوان درون حالیکه اشک مـی ریخت گفت: راننده تاکسی وقتی گوشی موبایلش را بـه من نشان داد متوجه شدم او متنی با گوشی من به منظور خودش ارسال کرده کـه در آن نوشته شده بود من بـه او علاقه دارم و از شوهرم بیزارم و خودم پیشنـهاد رابطه شوم را بـه او داده ام.تازه متوجه نقش پردازی مرد شیطان صفت شدم و او تهدید کرد اگر تسلیم خواسته اش نشوم پیـامک هایم را بـه شوهرم نشان مـی دهد و توانست با زور اقدام شیطانی اش را بـه اجرا برساند.

وقتی بـه خانـه رفتم، چهره آشفته ای داشتم و محمد فکر مـی کرد بـه خاطربیماری پدرم ناراحت هستم.پس از دو روز راننده شیطان صفت دوباره با من تماس گرفت و ادعا کرد کـه از رابطه شیطانی اش با من فیلم برداری کرده و اگر دوباره سر قرار با او حاضر نشوم فیلم را به منظور شوهرم ارسال مـی کند.

نمـی خواستم زندگی ام خراب شود و هر چه التماسش کردم کـه دست از سرم بردارد بی فایده بود و به اجبار سر قرار حاضر شدم اما توانستم با داستانسرایی و بیماری ام او را از نیتش پشیمان کنم و قرار شد 2 روز دیگر درون محل قرار حاضر شوم.
پس از آن بـه خانـه یکی از دوستانم رفتم و با او درباره تهدیدهای شیطانی راننده جوان صحبت کردم

که او پیشنـهاد داد که تا ماجرا را با مرکز مشاوره پلیس Police درون کلانتری درون مـیان بگذارم که تا راه حلی جلو من بگذارند که تا از دست مرد شیطان صفت نجات پیدا کنم و آرامش بـه زندگی ام بازگردد.اگر شوهرم از این ماجرا باخبر شود زندگی ام را از دست مـی دهم و پدرم نیز با افشای این راز پنـهان طاقت نخواهد آورد.

نظریـه کارشناس:

در بررسی این مشکل حتما عوامل عاطفی و شناختی و آموزشی و ارتباطی خانواده را موثر دانست، یکی از ضعف های مشـهود درون این مشکل ضعف درب مـهارت ارتباط جمعی و اجتماعی شخص بزه دیده و عدم آشنائی کافی زوجین نسبت بـه روحیـات هم مشـهود هست که درون چند نکته قابل تعمق طرح مـی شود.

1 – ضعف خانواده درون آموزش و فراگیری آسیب های اجتماعی و عدم توجه بـه مخاطرات و هشدار های امنیتی انتظامـی.

2 – عدم استفاده از سرویس های ایـاب و ذهاب مجاز موجود.

3 – اعتماد نا بـه جا بـه راننده و گوشی همراه بـه شخص ناشناس.

4 – عدم آشنائی بـه محدوده تعاملات اجتماعی درون بهره گیری از تکنولوژی موبایل.

5 – عدم فراگیری و تقویت اصول ارتباط جمعی و اجتماعی مثل فراگیری “نـه” گفتن بـه خواسته ها.

6 – عدم آشنائی کافی و بی اعتمادی خانم نسبت بـه روحیـات شوهردر خصوص مواقع مواجهه با موارد مشابه. داداشم‏ ‏حامله‏ ‏ام‏ ‏کرد به منظور ورود بـه کانال تلگرام ما کلیک کنید.

حسن اسماعیلی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامـی شـهرستان “آمل”

مطالب مرتبط :

مردی کـه زنش را درون اختیـار دیگران مـی گذاشت

دانشجو و ورود مرد همسایـه

مردی کـه از هیجان هنگام همخوابی با زن مرد

زایمان بدکاره درون اتاقش و عاقبت نوزادش

تجاوز بـه زن زیبا و جذاب آمریکایی داخل لیموزین

تجاوز همزمان دو پسر بـه تهرانی درون خانـه خالی




[همخوابی زن شوهردار و راننده تاکسی و رسوایی داداشم‏ ‏حامله‏ ‏ام‏ ‏کرد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 29 Nov 2018 12:21:00 +0000